۱۳۹۷/۱۰/۱

۱۰۲. هذیان مطنطن یلدا

یلدا طولانی‌ترین «شب» سال است. از سویی برای من جالب توجه است که ما در طولانی‌ترین شب گرد هم می‌آییم نه طولانی‌ترین روز. از سویی شاید دو نوع خوانش بتوان از این رویداد فرهنگی ارائه داد و حتا اهمیت زنده ماندن آن در عصر مدرن و پسامدرن را دریافت.

از طرفی باید به تلقی عامه از شب نگریست. شب، تاریک است. تاریکی، ترسناک است؛ نه از آن‌جا که ناشناخته است، تاریکی خود ناشناخته نیست، خود هیچ نیست جز عدم چیزی دیگر: روشنایی؛ روشنایی که خود عامل دیدن است، دیدن که خود عامل شناسایی است؛ تاریکی منفور است از آن‌جا که امکان شناخت را از آدمی سلب می‌کند.

در طولانی‌ترین هنگامه‌ی ظهور این عدم منفور - که نفس عدم بودنش قابل توجه است، خاصه در این خوانش - مردمانی گرد هم می‌آیند، این شب و تاریکی طولانی را با روایت افسانه‌هایی که به پیروزی و فائق آمدن «خیر» بر «شر» است و میوه‌هایی که سرخ‌اند و نماد زندگانی، سحر می‌کنند

در واقع این گردهم‌آیی نمادی است از امید به تابش سحرگاهی به مثابه استعاره‌ی امیدِ بی‌ثباتی و نابودی شر و پیروزی نهایی حق.

خوانش دوم که این آیین را به امروز ما - مایی فراتر از مرزهای فرهنگی فلات ایران که خاستگاه این آیین است، مایی جهانی، مایی به گستردگی تمام بشریت - پیوند زده، نزدیک‌تر کرده و به آن معنا می‌دهد، شباهتی بسیار به خوانش پیشین دارد. حتا می‌توان مدعی شد حضور این تعبیر در تاریخ این آیین نیز ریشه دارد؛ چه، مساله امروز ما، مساله‌ی امروز تنها نیست و در اعصار گذشته نیز آدمی با آن دست به گریبان بوده.

تاریکی عامل سردرگمی است، عامل دشواری راه از بی‌راه تمیز دادن و گم‌گشتگی حتا. آیین یلدا با گرد هم آیی افراد کنار یک‌دیگر از طرفی چندی حواس را از این سردرگمی دور می‌کند و از طرفی به امید روشناییِ راه‌نما که قطعا ظهور خواهد کرد، امید به پیدا کردن مسیر در این جهانِ نه معناباخته، که فی نفسه بی معنا، امید به بازیابی معنای زندگی‌های معناباخته‌مان اما. و گرد هم آیی به معنای اتحادی دل‌گرم کننده از دیروزها تا امروز و مداوم تا فرداها.

یلدا آیین نیکویی است. گرامی باشد و مبارک. خوش باشید در این شب دوست داشتنی و طولانی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر