گمان میکنم به مدد جرقهای، دریافتهام چرا از یافتن کلمات عاجزم. بی مقدمه سراغ نتیجه اگر برویم، پاسخ خودسانسوری است و خودسرکوبی. در این سالهای دانشجویی - که هیچ دانشی نجستیم و بر پالان روی دوشمان باری نیفزودیم - در آن انجمن دانشجویی کذا که بی پرده بگویم، چون فرزند خویش دوستش داشتم و دارم، برایش زحمت کشیدم دوشادوش دیگر پدران و مادرانش، از روی غریزهی پاسداری و حفظ از گزند، خیلی چیزها نگفتم و خیلی کارها نکردم، به واسطه همان غریزه و مسئولیت، خویش را بسیار سرکوفتم و ممیزی پشت ممیزی بر خود اعمال کردم. آنقدر نگفتم و نگفتم که از خاطرم رفت کلمه چه بوده است، زیر آوار اشیای بسیار، صندوقچهی کلمات را مدفون و سپس گم کردم. صدها شب گذراندم بی آنکه از فرط خستگی یا فشار اضطراب رمقی در بدن باقی مانده باشد برای نوشتن، برای رهایی خیال. بدیهی است دیگر، آدمی چون من به انسداد میخورد هر از چندی در این شرایط. ضعف است؟ باشد، میپذیرم، ابرانسان که قرار نیست باشم. من هم مردی عادی چون مردمان دیگر. جایی جوری کم میآورد آدمی.
گم کردن کلمات همهچیز نبود اما؛ در آن ماجراها آنقدر خود را غرقه کردیم و آن قدر بر دست و پای خویش بند زدیم که مباد بلایی بر سر فرزند بیاید که آزادی خویش را از کف دادیم به تعبیری. شعار آزادی میدادیم و خود، محصور بندها بودیم. همینقدر مضحک، همینقدر متناقض، همینقدر اسفبار و همینقدر خطرناک. آنقدر تحدید کردیم خود را که زندگی از یادمان رفت. بسیاری از احساس را به کما بردیم، تا مرز قتل و مرگ برخی عواطف پیش رفتیم، امکانها را دو دستی به باد دادیم، موقعیتها را چشم پوشیدیم. نمیگویم همیشه اما آنقدری بود که غصه شود برایمان گاهی، حسرت به سفرههامان آورد هر از چندی، سختی روزگار را بیافزاید به قدری.
ما ایستادیم در برابر تو سری زدنها، توی سر خودمان زدیم که این است و آن است و پس پرده تو سری خوردیم از خودمان. میارزید و نمیارزیدش را نه درست میدانم، نه حوصله میکنم فیالمجلس بررسم. همینقدر میدانم و میگویم: بردی اگر در کار بوده باشد، باختی هم بوده است.
من هفتهای بیش نیست که فرزند را رها کردهام و کلمات را بیش از روزگار همراهی آن طفل، پیدا میکنم. فرصتها را که نمیشود بازیافت، آنچه تا مرز مرگ و کما پیش رفته است در وجودم امیدوارم احیا تواند شود. احیا گفتم و خاطرم آمد که آن طفل بیچاره هم احیا کرده بودیم ما با یکدیگر، طنز روزگار است این؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر