نشستم درس بخونم. نشستم درس بخونم یه خط میخونم سه خط به تو فکر میکنم. از صبح که پاشدم یه لحظه ول نکردی. مثل دیروز، مثل پریروز، مثل دو ماه پیش. دست بر نمیداری. جزوه بازه جلوم من تو کلمههاش قیافه تو رو میبینم. بیرون برف میآد. سنگین برف میآد. هوا سرده یعنی. اینجا همیشه سرده لعنتی. سرماش گدا کشه. دیوارای اتاق داره رو سرم خراب میشه. همچین تنگ شده اتاق که قفسه سینهام داره میترکه. پا میشم یه لا پیرهن میپوشم یه شلوار یه پالتو. کم پوشیدم سردم شه. سیگار و فندک به دست میزنم بیرون. راه میافتم. نمیدونم کدوم وری فقط میرم. برف میآد. انقد برف میآد که همهجا ساکته. به برف نگاه میکنم و به لطیفیش. بعد به تو فکر میکنم. به دستات. به دستات که حتما از این برفی که نشسته رو موهام لطیفتره. میترسم. میترسم یه روز دستت رو بگیرم لطافت دستت خراش برداره از لمس دست من. برف میآد. انقد برف میآد که تا چشم کار میکنه همهجا سفیده. قدم میزنم نگاه میکنم به سفیدیش. بعد به تو فکر میکنم. به سفیدی صورتت که از این برف قشنگتره. میترسم. میترسم یه روزی بشینی کنارم من نگاهت کنم صورتت کدر بشه از نگاه من. به خودم میآم میبینم وایسادم لب رود. یه لایه آب توش بوده همونم یخ زده. باقیش خشکه. گِله. تا چشم کار میکنه برفه، یخه، سرده. زل میزنم به یخ رودخونه. به خشکی کنارش. سردم میشه. سرما میزنه به مغز استخونم. تکون نمیتونم بخورم از زور سرما و درد. خوشحال میشم. آدم وقتی درد داره فقط به درد فکر میکنه. قاعدتا باید تو از کلهام بری بیرون، ول کنی. سرما زده تو مغز استخونم دارم درد میکشم لعنتی. باز تو میآی جلو چشمم ولی. فکرت گرمم میکنه. سرما رو از تو وجودم میندازه بیرون. درد رو فراموشم میکنه. فکر میکردم درد بیرونت کنه از کلهام ولی فکرت دوای درده، مسکنه، آرامبخشه، گرمه. میترسم. میترسم نکنه یه روز بین بازوهام بگیرمت و سرمای وجودم گرمات رو از بین ببره؛ خاموشش کنه. بر میگردم میآم تو اتاق میشینم رو تخت. بو گه سیگار میدم. به تو فکر میکنم که بو رز میدی، بو شببو میدی، بو یاس میدی؛ بو همه گُلای جهان رو یه جا با هم میدی. میترسم. میترسم نکنه یه روز باشی و من نفس بکشمت و تو پژمرده شی. دست میندازم کش موهام رو باز میکنم و یاد میافته به موهای تو. به موهای سیاه موجدار قشنگ تو فکر میکنم. میترسم. میترسم یه روزی دست بکنم تو موهات نازشون کنم موهات بریزه که دست من خورده بهش.
لعنتی هزارتا مساله هست که من باید بهشون فک کنم ولی چی؟ فقط به تو فکر میکنم. تو و تو و تو و هیچی غیر از تو. فکر میکنم کاش باشی. کاش بیای دستت رو بگیرم با هم قدم بزنیم بریم تا اون سر دنیا. بعد میترسم. میترسم بیاد اون روزی که بیای و من یه کوچولو به یه چیز دیگه فکر کنم. بعد میخندم. لعنت به من اگه به چیزی غیر از تو فکر کنم. غیر از تو هم مگه چیزی هست ماهپیشونی؟
لعنتی هزارتا مساله هست که من باید بهشون فک کنم ولی چی؟ فقط به تو فکر میکنم. تو و تو و تو و هیچی غیر از تو. فکر میکنم کاش باشی. کاش بیای دستت رو بگیرم با هم قدم بزنیم بریم تا اون سر دنیا. بعد میترسم. میترسم بیاد اون روزی که بیای و من یه کوچولو به یه چیز دیگه فکر کنم. بعد میخندم. لعنت به من اگه به چیزی غیر از تو فکر کنم. غیر از تو هم مگه چیزی هست ماهپیشونی؟