من اینجا منتظر وایسادم. پشت همین خط. دقیقا پشتش. انقدر نزدیکم بهش که پاهام داره زردی رنگش رو احساس میکنه. میبینی؟ زرد رنگه، نه قرمز. از خط زرد میشه رد شد. آره رو دیوارا تابلو زدن که پشت خط زرد بایستید؛ اما از خط زرد میشه رد شد. وقتش که برسه و قطار که بیاد، از خط زرد رد میشی و سوار قطار مقصد میشی. شاید هم قبلش، بزنه به سرت، از روی خط زرد رد بشی و بپری وسط دو تا ریل و منتظر بشی که قطار بیاد بزنه بهت تا ببینی چه اتفاقی میافته. من اما همینجا وایسادم. درست پشت این خط زرد. انقدر نزدیک بهش که پاهام داره زردیش رو احساس میکنه. منتظرم. انگار همیشه باید منتظر بمونم. انگار این خط رو تعطیلش کردن. انگار دیگه قطارهای مترو کار نمیکنن. نگاه کن من رو، وایسادم اینجا، پشت خط زرد. از خط زرد میشه رد شد به وقتش. من وایسادم اینجا. شاید قرار نیست وقتش برسه هرگز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر