۱۳۹۵/۹/۳

۷۴. محبوب من

محبوب من، سودای آغوشت از هر آرزویی برایم بزرگ‌تر شده؛ حتی از آرزوی آزادی. مگر می‌شود در آغوش تو بود و آزادترین نبود؟ محبوب من، حلاوت نگاه تو از هر عسلی برایم شیرین‌تر گشته؛ مگر می‌شود در چشمانت نگریست و شیرین‌کام‌ترین نشد؟ محبوب من، مستانه‌ی لب‌خند تو از هر شرابی برایم سکرآورتر است؛ مگر می‌شود لب‌خند تو را دید و مدهوش‌ترین نشد؟ محبوب من، آوای صدای تو برتر از هر موسیقی در جهان است؛ کدام موسیقی‌دان در کجای جهان با کدام ساز و در کدامین دستگاه می‌تواند موسیقی به گوش‌نوازی و دل‌نشینی بانگ آوای تو پدید آورد؟ محبوب من، وجود تو مظهر اَتَم زیبایی در کمال آن است؛ مادر طبیعت در آن‌چه از کوه‌ها و دریاها و شکوفه‌ها دارد از تو گرته برداشته و الحق که چه گرته برداری ضعیفی.

محبوب من، در نبودت جهان مرا تنگ می‌آید. محبوب من، نبودنت راه‌بندان نفس است. محبوب من، تو اگر که باشی، جهان گنجایش مرا نخواهد داشت. تو، اگر که باشی، هیچ گلی پژمرده نخواهد شد. تو، اگر که باشی، غباری از غم باقی نخواهد ماند.

ماه من، محبوب من، ای کاش می‌دانستی که محبوب منی. محبوب من، ماه من، ای کاش که مرا یارای گفتنش بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر