زن زیبا، گویا، مانند تمام چیزهای دیگر این دنیا، برای عدهی عظیمی، تعریفی مشخص دارد و در این بحبوحه، تعریف من باز هم مانند دیگر تعریفات، متفاوت است. اینکه جایی از مغزم، بدن زن برترین مظهر زیبایی است را، انکار نمیکنم. شاید انحراف ذهنی باشد یا هرچه، اما جایی درون مغزم اینگونه میاندیشم؛ ولی بحث در زیبایی اندام زن نیست. "زن زیبا" مشخصا از نظر من، تعریف دیگری دارد. شاید شما، مثل بسیاری دیگر، نفرتیتی را زن زیبا بدانید، شاید از نظر شما، مرلین مونرو زن زیبایی باشد، یا شاید شما هرسال موافقاید که اینان که به مرحله نهائی دختر برگزیده سال رسیدهاند، همگی زیبایند. شاید هم باشند. شاید چهره زیبایی داشته باشند اما زیبایی واقعی یک زن، از دیدگاه من این نیست. "زن زیبا" این نیست. زنان زیبای من، افرادی چون رزالین فرانکلین، ویرجینیا ولف، ایدا لاولیس، ماری کوری، دوروتی هاجکین، جین گودال هستند. اریسطوسلا و آپاسیا و هریت مارتینو و یا فیلپیا فوت. زنانی که زندگی خویش را، با تفکر میگذرانند. آنان که اندیشهای زیبا دارند. داستانی مینویسند، شب و روز را در آزمایشگاه سر میکنند، یا تفکر میکنند. زنانی که برای بسیاری از ما گمنام ماندهاند؛ حتی برای خود من که پیگیر مسائلشان هستم و به آنها اهمیت میدهم. "زن زیبا" الزاما نباید پوستی گندمگون داشته باشد، نیاز نیست موی بلند داشته باشد، به کمر باریک و چهره جذاب و سینه بزرگ هم نیازی ندارد.....
نمیدانم در رساندن منظور خویش موفق بودهام یا نه؛ این وبلاگ را که آغاز کردم، همین مطلب را در سر میپروراندم. آنگونه که دوست داشتم ننوشتهام و حتما روزی مفصل به این موضوع خواهم پرداخت، این مطلب همانگونه که میبینید ناقص است. اما اکنون برای آنکه کمی از اذیت این مطلب بکاهم همین دمدستی نویس را منتشر میکنم.
نمیدانم در رساندن منظور خویش موفق بودهام یا نه؛ این وبلاگ را که آغاز کردم، همین مطلب را در سر میپروراندم. آنگونه که دوست داشتم ننوشتهام و حتما روزی مفصل به این موضوع خواهم پرداخت، این مطلب همانگونه که میبینید ناقص است. اما اکنون برای آنکه کمی از اذیت این مطلب بکاهم همین دمدستی نویس را منتشر میکنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر